دیور و فمینیسم به سبک ماریا گراتزیا

سال ۲۰۱۶ ماریا گراتزیا کیوری همکار سابق خود پیرپائولو پیچولی را که با هم در ولنتینو مجموعه‌های درخشانی را طراحی کرده بودند، ترک کرد و با تبلیغات و سر و صدای فراوان به‌عنوان اولین«مدیر خلاقیت زن» در تاریخِ مزون کریستین دیور به این برند پیوست. با این حجم تبلیغات، بسیاری انتظار داشتند مزون دیور به سمت متفاوتی حرکت کند؛ با این حال به نظر بسیاری از منتقدان از آن روز تا به حال ماریا گراتزیا کار قابل توجهی در راستای این عنوان دهان پرکن نکرده و در جلب نظر مثبت ناظران هم موفق نبوده است. در واقع مجموعه‌های او بیشتر از اینکه به خود لباس‌ها و طراحی خلاقانه متکی باشند به شعارهای سطحی فمینسیتی (حک شعارهایی مثل: همه ما باید فمینیست باشیم و …روی تی‌شرت‌ها) و اجراهای فرعی و باشکوه که در حاشیه (شاید هم مرکز) نمایش‌ها برگزار می‌شود متکی است.

از جمله می‌توان به رقص بالرین‌ها یا اجرای سوارکاران مکزیکی در نمایش مجموعه‌های فصل قبل آن اشاره کرد. در نمایش مجموعه اخیر دیور، ماریا گراتزیا به سراغ کارهای هنرمند فمینسیت توموزا بیانکا رفت که با بدن برهنه خود اشکالی شبیه حروف مختلف الفبا خلق می‌کرد. حروف کلمه دیور هم به همین شکل بر سردر موزه رودن، محل نمایش مجموعه نقش بسته بود. در عین حال عنوان کتاب «خواهری جهانی است»، مجموعه مقالات فمینیستی از رابین مورگان هم روی تعدادی از تی‌شرت‌های چندهزار یورویی دیور چاپ شده بود. رابین گیون منتقد واشنگتن پست می‌گوید لباس‌ها تعریف چندانی نداشتند و برخلاف شعار، نمایش لباس‌ها هیچ نشانی از ابراز بیان زنانه نداشتند و آن اثر خاص و تاثیرگذاری که از مهم‌ترین مزون فرانسوی انتظار می‌رود به هیچ وجه در مجموعه وجود نداشت. باز هم شاهد تکرار الگوها و طرح‌های یکنواخت و بی روح مجموعه‌های قبلی بودیم که تنها در رنگ و پارچه تغییر کرده بودند.

سن‌لوران و سِلین آخرین هفته مُد پاریس، به نوشته لوموند واکنشی بود در برابر نفوذ مُد خیابانی، بازگشتی بود به ایده «شیک»؛ لغتی که هرچند ظاهرا ریشه آلمانی دارد و به معنی لباسی است که برتن می‌نشیند با پاریس و مُد این شهر گره خورده است. به قول رولان بارت که می‌گفت شیک یعنی شَنِل. در چارچوب گسست از خیابان و بازگشت به ایده «شیک»، آنوتنی واکارلو در ایوسن‌لوران به عنوان مثال به مجموعه‌های مشهور طراح فقید این برند در دهه ۷۰ رجوع کرد: پیراهن‌های توری و بدن‌نما، کت‌های بزرگ، سبک پوشش استایل آیکون‌های این برند مثل بتی کترو، کاترین دنوو و بیانکا جگر، کت و شلوارهای کلاسیک سن لوران برای زنان. در بخش پایانی نمایش تمامی نور محل نمایش (سازه‌ای در کنار برج ایفل) خاموش شد و مدل‌ها در تاریکی و با پیراهن، کفش و خزهای مصنوعی رنگارنگ شبرنگ ظاهر شدند. این نمایش را می‌توان در واقع ارجاعی مدرن به طراحی‌های سن لوران و استفاده او از هارمونی رنگ‌های چندگانه دانست. از دیگر نکته‌های جالب توجه مجموعه، بازگشت اِپُل‌های بزرگ، کت و پالتوهایی با شانه‌های پهن بود که البته تنها در مجموعه سن لوران ظاهر نشدند بلکه در مجموعه‌های بالمن، ژیوانشی و بالنسیاگا هم دیده شدند. هرچند که اولین کسی که به تازگی به اِپُل‌های بزرگ بازگشته مارک جیکوبز بود که او هم البته مجموعه‌اش را به یاد سن لورانِ دهه هفتاد طراحی کرده بود. ترندی که از آن به عنوان نشانه‌ای از اهمیت قدرت بخشی به زنان در عصر پسا metoo# یاد می‌شود.

نمایش سلین چرخشی کاملا محسوس با آنچه فصل پیش دیدیم داشت، مجموعه‌ای که شدیدا با انتقاد روبه‌رو شده بود. برند سلین در درهه چهل میلادی توسط سلین ویپیانا و با هدف طراحی لباس برای زنان طبقه متوسط و بورژوای فرانسوی ایجاد شد. سلین همواره سعی داشت لباس‌هایی برای زنان مستقل که با ترند روز فاصله داشتند طراحی کند. موضوعی که هر طراحی پس از او تفسیر خودش را از آن داشت و در زمان فیبی فایلو این رویکرد به اوج موفقیت و محبوبیت رسید. این بار ایدی سلیمن، مجموعه ای بدون دستاویز به هیچ ایده سیاسی، هنری و فرهنگی و تنها و تنها برای زن شیک پوش آرمانی سلین طراحی کرد: لباس‌هایی که برای هر زنی با هر سایز و اندازه ای مناسب و برازنده خواهد بود. در مجموعه مذکور خبری از ترند داغ امروز نظیر لوگو و نوشته‌های بزرگ، هودی و کفش‌های کتانی نبود، در عوض بوت‌ها، بلیزرها، مدل‌های اخمو با عینک‌های خلبانی، دامن‌های تویید و شِنل ها بودند که در طول نمایش این مجموعه تحسین شده حکمرانی می‌کردند.

یوجی یاماموتو و چادرهای سیاه در پایان نمایش مجموعه پاییزی طراح مشهور ژاپنی، یوجی یاماموتو، پنج مدل پوشیده در لباس‌های سیاه که تنها یک چشمشان مشخص بود، روی صحنه ظاهر شدند، دربرخی شبکه‌های اجتماعی از آن به عنوان اشاره‌ای به چادر سیاه ایرانی یاد شد، در حالی که به نوشته ایمی ورنر در وُگ منبع الهام یاماموتو پوشش زنان لیمایی قرن پانزدهم (تحت استمعار اسپانیا) بودند که تمام بدن خود جز چشمان را به قصد اغواگری می‌پوشاندند، به علاوه یاماموتو را به عنوان طراحی آوانگارد می‌شناسند که آثارش با ارجاع به معیارهای زیباشناسی هنر کشورش و بی‌توجه به اخبار و ترندها طراحی می‌شود. ایده پوشش کامل و آهسته برهنه شدن و اغواگری نه تنها در این مجموعه که در مجموعه‌های قبلی او بارها تکرار شده است  غریب به اتفاق لباس‌های او به دلیل همین رجوع به هنر ژاپن، گشاد و سیاه هستند و ارتباطی به چادر ندارند. درباره استفاده‌اش از رنگ محبوبش سیاه، در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز اینطور به سوزی منکنز، منتقد مشهور گفت :

«سیاه همزمان هم رنگ حیا است و هم رنگ غرور؛ اما مرموز هم است. وقتی کسی سیاه می‌پوشد می‌گوید: من با تو کاری ندارم تو هم با من کاری نداشته باش.»

 

مطالعه این مطالب هم پیشنهاد می شود: